سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که خود رأى گردید به هلاکت رسید ، و هر که با مردمان رأى بر انداخت خود را در خرد آنان شریک ساخت . [نهج البلاغه]
نذر
 

 
 
از: نوریه  ::  85/3/28 ::  5:57 عصر

به نام خدا

آیه 40 سوره مریم

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا وَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ 40

تنها مائیم که زمین واهلش را وارث می شویم وهمه به سوی ما باز می گردند

مریم را لطافتی است که چون گلبرگی در نامیدنش هویدا است گویی لطافت این بانو به عطر همه گلها ی عالم سرایت کرده وچنا ن شکوهی به هستی داده که نامش زیبنده سوره ایی از نور هستی شد .

مریم را حدی است که پیامبری عظیم اشان به نام نامی او شناخته می شود (عیسی بن مریم ع ) مریم را اوجی است که منتخب شد از جانب رحمان بی مثال ، عمری سر بر طاعت معشوق نهاد تا به درجه قربش رسید ...درجه ایی که صاحب نوری از انوار هستی شد .انگاه که طنین خوش فرشتگان بر مریم بشارت نور داد سرگشته کوی دلدار عزم دیار یا رنمود ، هنگام بازگشتن قوم بی خرد زبان به اعتراض گشودند که ای مریم تو را مادر وپدری بود صالح ... و وقتی مریم چشم بر آسمان دوخت عیسی لب به سخن گشود .

عجب دنیایی است دنیای عاشق ومعشوق ، گویند در وادیهای عشق سرانجام کار آن هنگام که از همه چیز گذشتی یار همه چیز می دهد ، گفتند ای مریم این چه کار بود ؟... مریم را آبرو با خدا معامله بود .... واین اوج گذشتن و رفتن است ، برای رسیدن به عطر مریم  باید از همه خواست های خود گذر کنی ومگر نه اینکه مریم یک عمر گذشته بود حتی از آبرو ؟ و این یعنی زنان در پس رستن وگذشتن به مرتبه ایی خواهند رسید که بندگان مقرب خدا مفتخر به نامشان می شوند ، چون دردانه همه هستی فاطمه زهرا (س)  که  وجود مبارکش زینت 12 نور منور هستی است .

گفتند درب بگشایید که علی (ع) باید به بیعت رضا شود ، دستان یار  پیامبر را به ریسمان جهل بستند و بر کوی بی خردی کشاندند ، کجا بود پیامبر تا به یاری درب علم بشاتبد ؟ دیدند لسان پیامبر گشوده شد به اعتراض ، دردانه پیامبر لب به اعتراض گشود ، در کوی عشق بازی گوی سبقت از ملائک ربود ، هان ای گروه ناپاکان این حریم ، حریم پرواز ملائک در هر صبح وشام است ، اینجا هنوز عطر آسمان هفتم عروج می دهد ، بی خردان چه می کنید با خاندانی که آبرو دست نیاز به سویشان گشوده ؟ ای قوم این که دست بسته می برید ساقی کوثر است ... قوم گفتند اگر نیاید ... و از ان پس همه سپیدی عرش مزین به سرخی خون شافی محشر ، دخت نبی ، ام ابیها شد ....گفتند علی(ع) در مسجد به هنگام نماز ضربت خورد ، گفتند مگر علی نماز می خواند ؟ گفتند وگفتند تا صف به صف لشکر مقابل خیام به انتظار ماندند ، سرانشان بر بیعت اصرار داشتند کارزار که به سر شد ، اسرا را در کوی وبرزن چرخاندند ، گذر از آبرو حد هدایت فرض شد ...دستی بالا رفت جمعیتی ساکت شد ، ای مردم کوفه چشمانتان تا ابد گریان باد ، این قافله که بر اسارتشان شادی می کنید فرزندان جوانان اهل بهشتند ... زنی دیگر در عشق بازی با خدا بر بازارچه دنیا بر بی خردان خطبه می خواند .... کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود .... و

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا وَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ40

و اینانند وارثان زمین ، فرزندی از دامان زهرای اطهر (س) بر زمین منت می نهد که منم مهدی فاطمه (س)

من مادرم زهرا (س) است ، من وارث گمشده مدینه ام ، من وارث خطبه زینبم .... من مهدی فاطمه (س) هستم ... و اینان وارثان زمینند . مهدی فاطمه ( س) بر سجده که می رود عیسی بن مریم با عشق به او اقتدا می کند ، و اینان وارثان زمینند ، روزی نیکی همه زمین را به ارث می برد .

 

إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَیْهَا وَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ 40

یک شرط : گویند تنها عده ایی آن هنگام که صدای صداقت مهدی فاطمه (س) را شنیدند به حقانیت او ایمان می آورند ، مثل همان زمان که ایمان آورندگان به عیسی بن مریم اندک بودند ، مثل همان هنگام که جز چند تن از اصحاب رسول خدا ، خاندان نور را یاوری نبود ومثل 72 یار حسین بن علی (ع) پس بی شک همه جز ایمان آورندگان نیستیم ... تنها دلی به حقانیت نور ایمان می آورد که یک عمر به حقانیت قدم گذارد ، حد اینجا است گشوده جلوی چشمان ما ، فریاد می زند یوم الحسره نزدیک است ، گوش باز کنیم ، حد ومیزان همین جا است ، گشوده شده روبروی ما ....ای همه مدعیان یاوری پسر فاطمه (س) میزان شناختن امام عصر (عج) در دستان ماست .دل به نورش سپاریم تا هنگامه ظهور چون نابینایان صحرای نینوا شمشیر بر پسر فاطمه (س) نکشیم .

قران خود خود شناخت است وبی نور قرآن چشمی دردانه فاطمه (س) را نخواهد دید .


  نظرات شما()


 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
 
 
 
 
 
 
نذر
 
نذر
 
قرآن
 
یــــاهـو
 
آذر
دی
بهمن
اردیبهشت
خرداد